به گزارش خبرگزاری مهر، در برنامه سوفیا رادیو گفتگو به موضوع «فلسفه و مسئله ایدهپردازی» پرداخته شد.سراج الدین صالحی، استاد معارف دانشگاه با حضور در استودیوی پخش زنده برنامه سوفیا در رابطه با وضعیت ایده پردازی در جامعه علمی کشور و نقش فلسفه در ارائه ایدههای درست و کاربردی گفت: خلأ ایده پردازی و تولید علم بیش از قبل در جامعه احساس میشود و ضرورت آن به چشم میآید.
وی افزود: در این رابطه باید دانست علوم تدریسی در دانشگاههای ما عمدتاً غربی و در بر دارنده یک جهان بینی و شناخت خاص از انسان است و سوال اینجاست که با نگرش و مبانی فکری جامعه کنونی آیا میتوان از تخصصهای برآمده از چنین علومی در کشور بهره برداری کرد و استفاده از چنین تخصصهایی در کشورمان کارآمد هست یا خیر؟!
صالحی تاکید کرد: به دلیل وجود یکسری موانع، نمیتوان بهره برداری لازم را از دستاوردهای این علوم در کشور داشت؛ به عنوان مثال اقتصاد لیبرالی شاید در جامعه ما کارآمدی لازم را نداشته باشد چون بینش و مبانی متفاوتی نسبت به غرب داریم و لذا ضرورت ایده پردازی در جامعه ما بروز و ظهور مییابد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اضافه کرد: اگر دست مان در ایده پردازی علمی خالی باشد، در نهایت مجبور به واردات ایدههای غربی هستیم و وقتی نتوانستیم بهره برداری لازم را از آن داشته باشیم، لاجرم ایدههای بیگانه را به اجبار به خورد مبانی داخلی خواهیم داد و این اتفاقی است که در دهههای اخیر به کرات اتفاق افتاده است. به عنوان مثال وقتی ایده پردازی قابل قبولی در عرصه سیاسی نداریم، مجبور به بهره برداری از ایدههای لیبرال دموکراسی خواهیم بود و در ادامهی این روند غلط، آن را با دست مایه قرار دادن قرآن و نهج البلاغه توجیه کنیم تا از لیبرال دموکراسی غربی بهره برداری نمائیم که این مسئله نتیجهی خالی بودنِ دست ماست.
صالحی افزود: اگر در زمان مناسب به تولید علم و ایده پردازی توجه میکردیم، ناچار به عاریه گیری از غرب نبودیم که ضرورت و لزوم ایده پردازی خاصه در حوزه علوم انسانی را برای ما روشن میسازد.از طرفی جامعه ما اسلامی است که میخواهد یک زندگی دینی و اسلامی داشته باشد و در چنین جامعهای مردم صرفاً نمیخواهند در نماز جمعه شرکت کنند بلکه زندگی دینی در صورتی تحقق مییابد که نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی و تربیتی حاکم، دینی و اسلامی باشد.
وی عمده نیاز به ایده پردازی را خاصِ علوم انسانی تعریف کرد و گفت: مثلاً طب کلاسیک به تعریفی خاص از انسان و روش شناسی مشخص مبتنی است و با توجه به تعریفی که از عالم وجود دارد، انسان را موجودی جدا و کنار گرفته شده از کائنات تلقی میکند و در این بین بدن و روح انسان تفکیک شده و مشخصاً جسم او مورد مطالعه قرار میگیرد.
این استاد دانشگاه در بخشی دیگر از سخنان خود در رادیو گفتوگو درباره نقش مهم فلسفه در ایده پردازی و تولید علم اظهار کرد: عوامل مختلفی در ایده پردازی علمی دخیل هستند که شاید کوچکتر از فلسفه نگریسته شوند اما همین موارد هم تأثیرگذار هستند.
صالحی با ذکر مثالی سخنان خود را ادامه داد: اقتصاد امروز دنیا در یک پیش فرض، صحنه جامعه را به شکل رقابتی مینگرد که منجر به سودآوری و رفاه بیشتر و کاهش مشقت میشود ولی اگر بر اساس مبانی فلسفی و بینش، این طمع ورزی را منتفی کنیم و قاعده آن را بر هم بزنیم، بر تمام مؤلفههای اقتصادی تأثیر میگذارد؛ حال اگر اقتصادی اسلامی را هم در جامعه پیاده کنیم، دقیقاً به نتیجهای مشابه خواهی رسید.
*لزوم رجعت به فلسفه کاربردی علامه
محمدمهدی حکمت مهر، استاد فلسفه و کلام دیگر میهمان این برنامه رادیویی در خصوص معنای کاربردی کردن فلسفه گفت: وقتی سخن از کاربردی سازی مطرح میشود، اذهان به سمت سود یا منفعت مادی گرایش مییابد. در علوم پایه هم وقتی از دو شق محض یا کاربردی علومی نظیر شیمی یا ریاضی سخن به میان آید، بدین معناست که علوم پایه باید فراوری شده و برای رشتههای دیگر، کاربردی شود.
وی ادامه داد: در واقع رشتهای همچون ریاضیِ کاربردی، پلی است تا دانش مورد نیاز از رشته ریاضی به مهندسی را انتقال میدهد که در سایر رشتهها مثل مدیریت هم کاربرد پیدا میکند.
حکمت مهر اضافه کرد: در دوره جدید برای کاربردی کردن فلسفه از افلاطون بهره میگیرند و در قرون وسطی و حتی در فلسفه اسلامی، بنا بر نوع نگاه رئال و واقع گرا، عمدتاً به ارسطو توجه میکنند.
وی افزود: فلسفه کاربردی بدین معناست که فلسفه از انتزاع محض و برج عاجی که فیلسوف در آن نشسته است، فاصله میگیرد و توجهات به سمت مسائل و مباحث مبتلابه جامعه جلب خواهد شد. البته نه بدان معنا که او میخواهد از ماهیتِ فیلسوف بودن خود تخطی کند بلکه قرار است با عینک فلسفه به این موارد بنگرد و چارهای برای آن بیاندیشد.
حکمت مهر با بیان این که فلسفه امری ماورایی نبوده و مسئلهای انضمامی است، ادامه داد: سیر حکمت عملی تا زمان بسیار اندک و در کلام ملاصدرا کلاً حذف میشود که یعنی سیر فلسفه کلاً به سمت مقولهای انتزاعی پیش میرود؛ البته خواجهنصیر طوسی هم به صورت انضمامی به فلسفه عملی ورود کرده است. در این راستا فلسفه فارابی هم حرفهایی برای دنیای سیاست و حکمرانی دارد ولی ملاصدرا صرفاً به فلسفه نظری آن هم الهیات نظر کرده و در اصطلاح برای افراد کف خیابان حرفی برای گفتن ندارد.
این پژوهشگر فلسفه در پایان علامه طباطبایی را نقطه عطفی در فلسفه دانست و گفت: متأسفانه اساتید فلسفه کمتر از ایشان الگوگیری کرده اند؛ در حالی که از مشی علاوه در برخورد با مسائل باید الگوگیری میشد.
نظر شما